شاعر : عبدالمحسن نوع شعر : مرثیه وزن شعر : مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن قالب شعر : مثنوی
کوچه بهکوچه پای سرت گریه میکنم با لالههای خـونجگـرت گریه میکنم
ازروی نیزه بیکسیام راببین حسین دراین مسیر یکسره خوردم زمین حسین
حـقّم بـده اگرکه شدم محـتضرحـسین با قـاتـلـین تو شـدهام هـمـسفـر حـسیـن حـق ده مرا که پیـرشدم قـدخـمـیـدهامزیرا به دوش، بار جـسارت کـشیـدهام دشمن به زخم داغ توهی میزند نمک هر جا که نام تو ببرم میخورم کـتک
وقـتـی کـه نـالـهای بـزنـد، پـارۀ تـنـت بـا تـازیـانـه میرسـد ازراه دشـمـنـت
تا آن که از عـزیز تو دفـع خـطـر کنم مجـبور میشـوم که تـنم را سـپـرکـنم
بنـگـررسـیده اسـت به آخـرتـوان من تـقـسـیم شد مـیـان هـمه سـهـمنـانمن
دارد نشان ز پیکـر رنجـور وخستهام در این مـسـیـر نـافـلـههای نـشـسـتـهام در بین راه بـوده مـرا بـدتـرین عـذاب زخـم زبـان حـرمله برهمسرت رباب
تا که به هـمسر توغـمی بیامـان دهد گاهی کمان وتیرخودش را نشان دهد ازچشم کلّ قافـله برده هـمیـشه خواب هـرنـیـمهشـب شـرارۀ لالایـی ربـاب